Nov 01 2003

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم

نوشته:     :::       Comments Off on افسوس که بی فایده فرسوده شدیم

● عمرمخالفان به ايجاد تنش های اجتماعی و خروج مردم از صحنه وابسته است. مردم را نسبت به تحولات اميدوار كنيد و در صحنه نگهداريد.
هربار که به این جمله نگاه میکنم زهرخنده مجالم نمی‌دهد. آیا گوینده جمله خودش نمی‌داند چه میگوید!؟ یا چنان مست قدرت شده که اینگونه جملات کلیشه‌ای را بدستور این یا آن می‌گوید، بدون تفکر در باقی گفته‌های‌اش.
چه کسی مردم را ناامید می‌کند! ما یا شما خانم عبادی!؟
خانم عبادی که این جمله‌ها را می‌گویند، آیا واقعآ به این گفتارشان اعتقاد دارند! یا اینکه این هم فقط یک جمله سیاسی است و باید گفته شود، بدون اینکه به آن ایمان داشت. از طرف دیگران سخن نمی‌گویم تا مجبور به حدس و گمانه زنی شوم، از طرف خودم سخن می‌گویم. من روزی که جایزه را به شما دادند گرچه به این جایزه اعتقادی نداشتم ولی بخاطر بار تبلیغاتی‌اش خوشحال شدم، چون که نگاه‌ها را حداقل تا یک سال و حتی بیشتر بطرف ایران جلب می‌کند، ایران را در مرکز اخبار قرار می‌دهد. ولی از زمانی که شما دهان گشودید و شروع به گفتن اراجیف کردید چنان مایوس شده‌ام که هیچ‌گاه سابقه نداشته. منی که در تاریکترین دوران حکومت آخوندی به دیگران نوید رسیدن بهار را می‌دادم و همیشه اطرافیانم را به فردایی بهتر امیدوار می‌کردم اکنون همچون دیوانگان به در و دیوار فحش میدهم. حقیقت‌اش را بگویم دارد نا امیدی در من هم نفوذ می‌کند متاسف‌ام ولی حقیقت را باید گفت. خاتمی مرا چنین با سرعت نا امید نکرد که شما کردید.
این هم قسمت دیگری از گفتار ایشان در دانشگاه امیر کبیر:
● وقتی می خواهيد در باره حقوق بشر در سال 1382 صحبت كنيد، آن را با حقوق بشر در سال 62 مقايسه كنيد تا بدانيد چه راه دشواری هموار شده است. همه چيز را سياه نبينيد و مردم را نااميد نكنيد، كه اگر نااميد شوند و صحنه را ترك كنند جريان عدالتخواهی و آزاديخواهی ضربه می خورد. سياه و سفيد را با هم ببنيد و به مردم بگوئيد.
یکی نیست به خانم عبادی بگوید، خانم عبادی از آن تاریخ تا امروز بیست سال می‌گذرد کره‌خر هم در این مدت خر شده، توقع ندارید که حتی چنین رشدی هم در آن جامعه در این بیست سال اتفاق افتاده باشد!؟
دیشب به منزل تلفن زدم، مدتها بود که تماسی نداشتم، از بعد از تابستان که خواهرم اینجا پیشمان بود هنوز زنگ نزده بودم. همگی خانمها داشتن افتار میکردند، آقایان عرق خوری. شراب در دهانم زهر مار شد. به خواهرم پرخاش کنان گفتم شرابهایی که تابسان خوردی حرامت باشد، مگر تونبودی که کل اسلام را نفی می‌کردی!؟ امروز روزه می‌گیری!؟ پاسخم میدهد برای رژیم غذایی می‌گیرم. یادم به گفته‌های بامداد می‌افتد، از خشم بخودم می پیچم، شراب در دهانم مزه زهر عقرب را میدهد. شله زرد خورها! هرچه می‌کشید تقصیر خودتان هست، ربطی به این یا آن رژیم ندارد، مقصر اصلی خودتان هستید. همه چیز از خریت خودتان سرچشمه می گیرد. شله زرد خور لیاقت بیشتر از این را ندارد.
اعصابم داغان است. زره زره به درجه انفجار نزدیک میشوم

نوشته: در ساعت: 11:41 am در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on افسوس که بی فایده فرسوده شدیم  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی