Sep 09 2002

دیروز یکشنبه بود و طبق

نوشته:     :::       Comments Off on دیروز یکشنبه بود و طبق

دیروز یکشنبه بود و طبق معمول روز تعطیلی، تصمیم گرفتم یک سرکی به مدارک، نامه ها و اشیاء عتیقه ام بکشم. در این کنکاش 2 ساعته به یک رسید بانکی برخوردم که خیلی جالب بود تصمیم گرفتم داده های این رسید بانکی را به اطلاعتان برسانم.
زمانی که از ایران برای تحصیل میخواستم به فرانسه برم پدر بزرگوار یک مقدار پول ناقابل داد حُسن آقا و گوشزد کرد که: “حواسته جمع کن رندان کلاه سرت نذارن چون من تا یک سال دیگه پولی نمیفرسم”. گمان میکنید که اون مبلغ چقدر بود؟
گمان نکنید خودم بهتون میگم. اون مبلغ ناقابلی بود درحدود 12600 فرانک فرانسه، خوب حالو فکرمیکنین چند تومن من داده باشم خوبه برای تبدیل این همه پول چیزی در حدود 15000 تومن، زیادحساب نکنین چون کلتون سوت میکشه، فقط همینو بهتون بگم که من اون موقع 400 فرانک در ماه میدادم اجاره ی یک اطاق زیر شربانی توی ناف پاریس، 120 فرانک میدادم کلاس فرانسه، یک نیم لیتر آبجو بود 90 سانتیم (یک فرانک 100 سانتیم است) و یک قهوه اکسپرسو بود 60 سانتیم، یی نون بگت بود 70 سانتیم. البته اون موقع هنوز سارتر زنده بود و خمینی تازه رسیده بود ایران و هنوز عرق راهش خشک نشده بود که بتونه برینه تو اون مملکت. آقا جان، من با اون پول یک سال زندگی کردم البته هر از گاهی یک شغل حمالی چیزی پیدا میکردیم یک 100 ، 200 فرانکی به دارایمون اضافه میکردیم ولی نه بیشتر. یک چز دیگه هم بگم که بتونید بهتر مقایسش کنید این عددها رو. من چند ماه قبلش سرباز بودم (گروهبان 3 ) حقوق میگرفتم 790 تومن در ماه، حقوق یه معلم بود بگمانم 5000 تومن در ماه. حالو فهمیدین ملاها چه بروزمون آوردن!؟

نوشته: در ساعت: 11:18 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on دیروز یکشنبه بود و طبق  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی