May 24 2002

اين حاج آقا بيغرض هم

نوشته:     :::       Comments Off on اين حاج آقا بيغرض هم

اين حاج آقا بيغرض هم مارو گرفته هی رو ميگه ولمون کن نميدونه اگه ولش کنيم بوی گندش در مياد.
حسن آقا ديگه ولمون كن، ديگه بسه، ديگه مردم، بابا آخه مرد حسابي يكعمر با عزت و آبرو و دين زندگي كرديم و لذت برديم حالا توي آدم يك لا قبا ميخواي همه رو از دستممون بيرون بكشي؟ آخه مرد حسابي فكر ميكني كه بچه هستم؟ فكر ميكني نميفهمم؟ فكر ميكني كه ديگه كلاه سرم ميره؟ آخه عزيز من از چانه زدن مفت چي در مياد؟ ميخواي حرص من رو در بياري كه به سرم بزنه؟ همونطور كه مردم جونشون به لبشون رسيد و حرصشون در آمد رفتند براي خودشون رئيس جمهور انتخاب كردند؟ همونطور كه رئيس جمهور حرصش درآمد و نواي آزادي سرداد؟ همونطور كه روزنامه نگارها حرصشون درآمد و شروع كردند به بد و بيراه گفتن؟ همونطور كه يكعده از اين بد وبيراه گفتنها حرصشون درآمد و شروع كردند به روزنامه نگاركشي و دستگيري آنها؟ نه نخير ، من حرصم در نمياد، من مواظبم كه عصباني نشم، من رو نميتوني با اين حرفها از كوره در كني. ‍حالا هي بشين و بگو كه ارتش بيست ميليوني ما به جاي تفنگ، وافور دستشه، حالا هي فرياد بزن كه نسل جديد از فرط نداشتن آينده روشن و حال درست خون جلوي چشمهاش رو گرفته، حالا هي پوست خربزه زير پاي مردم بگذار كه دشمنان ملت از درون و از بيرون مثل عسل و خربزه با هم دارند ميسازند كه كلك مردم را بكنند. من را ديگه نميتوني با اين حرفهات خام كني، وضع هم خيلي خوبه، زندگي هم خيلي به كامه، بيغرض هم سر بامه. اين اولش ، اينهم آخرش.
اين جهان كوه است و فعل ما ندا        باز ميــگردد نـداها را صـدا
بيغرض

نوشته: در ساعت: 7:28 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on اين حاج آقا بيغرض هم  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی