Jul 10 2003
قبل از هرچیز باید گوشزد
قبل از هرچیز باید گوشزد کنم که به علت دسترسی کمتر به اینترنت در این چند روزه ممکن است که در تحلیلهایم هم کمی به بیراهه رفته باشم
وقایع اخیر را مدتی است که با شک و تردید دنبال میکنم، چه چیزی در حال رخ دادن است یا بهتر است بگویم رخ داد. اول اینکه چرا وقایع امسال زودتر از 18 تیر آغاز شد؟ آیا برای این بود که دکمه استارت آن را خود رژیم زد!؟ تا با آمادگی بیشتر بتواند رهبران احتمالی جنبش 18 تیر را از پیش شناسایی و دستگیر کند و یک قیام مردمی را خنثی سازد یا اینکه استارت را نیروهای شاهالهی زدند تا کنترل خود را بر اوضاع ایران به رخ واشنگتن بکشند، و خود را بیشتر در مرکز توجه و درنتیجه محاسبات کاخ سفید قرار دهند!؟
رفت و آمدهای آقای استرا برای چه منظور است!؟ چه چیزی آنقدر اهمیت دارد که دولت فخیمه بلندپایه ترین مقام خارجهاش را این اواخر دوباره و چندباره به پابوس ملاها میفرستد. با آگاهی از اینکه ملت زجر کشیده ایران دیگر خیال آن را ندارد که از سرنگونی رژیم ملاها دست بردارد شاید بهتر میبود که آقای استرا یک دفتر دائم برای خودشان در تهران دست وپا میکردند تا دیگر نیازی به این همه رفت و آمدها نباشد و مستقیمآ امور را از تهران اداره میکردند تا سوگلیهایشان مجبور نباشند دائم ایشان را به تهران فراخوانند.
این گفته های آقای بلر که “از جنبش دانشجویان حمایت میکند” و بعد فرستادن آقای استرا به تهران معنایی بجز “یا با ما یا برما” ندارد و اینها به زبان سیاسی یعنی یا بیچون و چرا ایران را در اختیار ما میگذارید و به حکومت خود ادامه میدهید یا چنان میکنیم که از هستی ساقط شوید.
نکته دیگری که ابهامها را بیشتر میکند این دوپهلو حرف زدنهای دانشجویان است، البته اگر شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشگاه تهران را نمایندگان برحق دانشجویان بدانیم(دانشجویان تهران).
دلیل این جملهها چیست : “عدهاي خيلي علاقهمند هستند كه دانشجو را پشتوانه نظام نبينند. در حالي كه به نظر ما دانشجويان پشتوانه اصلي نظام هستندعدهاي خيلي علاقهمند هستند كه دانشجو را پشتوانه نظام نبينند. در حالي كه به نظر ما دانشجويان پشتوانه اصلي نظام هستند”
آقای امير حسين معتمدي که این جملات گهربار!! را در نشست مطبوعاتی شان میگویند آیا به عواقب گفتههای خود واقفاند!؟ یا از روی بی تجربگی!! این حرفها را میزنند البته امیدوارم که از روی ترس یا چیزهای دیگر نباشد. امیدوارم که باز عدهای این نغمهی همیشگی را سر ندهند که : “باز از بیرون گود میگوید لنگاش کن” پاسخ من از پیش به این افراد این است که کسی که وارد گود میشود باید بداند که این گود عواقبی دارد و اگر کسی مثلآ مثل من لیاقت داخل گود بودن را نداشته باشد در بیرون گود نظاره میکند ولی این دلیل نمیشود که داخل گودیها مماشات بخرج دهند و از جانب کلیه دانشجویان بیانیه صادرکنند و خود را جزئی از رژیم قلمداد کنند زمانی که می دانیم در جامعه جوی دیگر حاکم است.
به این بهانه که در داخل گود خطرناک است نمیتوان جنبش را به بیراهه کشید، همیشه کسانی هستند که حاظر باشند وارد گود شوند و هزنیه آن را هم با جان و دل بپردازند، این را تاریخ مبارزات ملت ایران به نمایش گذاشته نیازی به توضیح ندارد.
نکته دیگری که باید به آن نگاه کرد و آن را بررسی کرد بيانيه انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي سهند تبريز است که از شهامتی بینظیر برخوردار است و بدون سیاست بازی حقایق جامعه را آنچنان که هست منعکس میکند.
چه خواهد شد؟ کجای کاریم، آیا باز باید تا 18 تیری دیگر منتظر شد! یا واشنگتن را رها کرد تا با رژیم ملاها وارد معامله شود و آقای استرا یا یک سرخر دیگری را به تهران بفرستند و ملت را به هیچ انگارند و معاملات نفتیشان را ادامه دهند و همچون گذشته به چپاول بی دردسر خود بپردازند؟ یا شاید برعکس گفته آقای امير حسين معتمدي، دیگر ملت تصمیم خوداش را گرفته و هیچ کس خود را در خط رژیم نمیداند و فقط اوباش و مزدوران هستند که خود را در خط ولایت استسمار میدانند و دیری نخواهد پایید که ملت کل رژیم را از اصلاح طلباش تا غیر اصلاح طلباش را به زباله دان تاریخ خواهد سپرد
نوشته: خُسن آقا در ساعت: 4:17 pm در بخش: بدون دسته بندی