Aug 03 2003

گویا صداهایی که از این

نوشته:     :::       Comments Off on گویا صداهایی که از این

گویا صداهایی که از این طرف و آن طرف بلند شد و زجرنامه سورش را به تمسخر گرفتند آقای سروش را بسی رنجانده و خلاصه ایشان را بر آن داشته تا دوباره با ریاکاری و چپاندن چند قطعه شعر به ما تحت منتقدین، که همانطور که می‌دانید اینگونه اشخاص در سفسطه بازی و مغلطه کاری استادند و هم اینانند که به سلاح نوشتن و نطق‌های غرا مسلح‌اند و از این طریق قادرند عامیان را بفریبند و زندگی ننگین خود را در این دوران هرج و مرج رونقی دوباره بخشند. حضرت‌اش هنوز درک نکرده که اگر ملت به خاتمی رای داد از روی ناچاری بود نه از روی ناآگاهی که همان روز اول هم اگر ملت چاره‌ای جز این انتخاب می‌داشت خاتمی و شرکا حتی 15 درصد رای جناح اقتدارگرا را هم نسیب خود نمی‌کردند. افسوس از این همه سرمایه آن ملت که خرج مدرسه و دانشگاه این و آن بی‌خرد شد که بجای پیشرفت، در راه پس‌رفت میهن مصرف شود. ایشان ندانمکارهای خود ودیگر دست اندرکاران را شعله‌های انقلاب می‌نامند و از این طریق قصد دارند از گناهان کرده خود فرار کنند قافل از اینکه همین شعله‌های انقلابی که ایشان می‌گویند در راه است و عنقریب دامان ناپاکان را خواهد سوزاند و آنزمان به یقین دیگر این زیبا نویسی و اشعار فریبا بلغور کردنهای ایشان و نه خده‌های ملیح خاتمی کسی را که به آن ملت خیانت کرده نجات نخواهد داد.
ایشان فراموش کرده‌اند که همین سینه‌زنی‌ها و امام امام کردن‌های امروز ایشان و شرکا کافی است که جملگی را اگر تا امروز منفور ملت نبودند منفور ملت کند. و ایشان هنوز براین باورند که روح امام امت‌شان و انقلاب اسلامی‌شان پابرجاست و ایشان هنوز امید دارند که با مسلط شدن خاتمی وشرکا بر ارکان قدرت حتمآ پست وزارت و یا وکالتی منتظر ایشان است و از همین رو است که هنوز امام امام می‌کنند.
به سبک خود ایشان باید نوشت:
آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت آقای سروش

نوشته: در ساعت: 6:44 pm در بخش: بدون دسته بندی

Comments Off on گویا صداهایی که از این  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی