Jun 07 2002

سخني با آقاي جرج دبليو

نوشته:     :::       Comments Off on سخني با آقاي جرج دبليو

سخني با آقاي جرج دبليو بوش
جرج دبليوي عزيزم بالاخره فرصتي افتاد كه با تو بي پرده و بدون داشتن هيچگونه رابط و رابطه اي صحبت كنم. راستش را بخواهي ميخواستم كه اين نامه را خيلي وقت پيش برايت نوشته و پست كنم ولي هربار تو راي بر روي صفحه تلويزيون كوچك خود ديده و پي ميبردم كه بسيار مشغله داري و نميخواستم كه مزاحمت گشته و از كار بازت كنم ولي بايد اقرار كنم كه هر مصاحبه تو روحم را شاد ميكرد و گرچه اندكي آشنايي با گذشته هاي نه چندان دور ايران و جهان پرسشهايي را در من بر مي انگيخت ولي ميدانستم كه ديگر بار كار به كاردان سپرده شده و باكي نيست.
جرج دبليو سي روزي با خود كلنجار رفتم تا بالاخره مصمم گشتم تا اين نامه را هر چند هم كوتاه برايت نوشته وضمن ابراز آرزوهاي صميمانه و قلبي براي جهانيان ، پرسشهاي خود را نيز طرح نمايم.
جرج دبليو سي روز ديگر هم ميتوانم صبر كنم، اگر الآن وقت نداري. تعارف نكن.
پيش از هر چيز بايد گفته هايت را در مورد رژيم دهشتناك ايران تاءييد كرده كه خلافكاريها، جنايتها و خيانتهاي اينان را به هموطنان خويش و جامعه بشري هيچ عقل سليمي بر نميتابد كه هيچ بلكه كساني را نيز كه زماني با ايشان از يك توبره ميخوردند بفكر واداشته است كه از ايشان تبري جويند. در عين حال اين پرسش برايم مطرح است كه چگونه اتباع تو با نمايندگان اين رژيم دهشتناك در قبرس به پاي ميز مذاكره پنهاني مينشينند. آنرا كه حساب پاك است از محاسبه آخر چه باك است؟ آخر چرا پنهاني؟ تو كه حرف بد نميزني و زد و بند هم نميخواهي با اينان نمايي. آيا اين مذاكرات از همان نوع هستند كه رژيمهاي وقت آمريكا در اوايل سال ميلادي گذشته نيز با رژيم طالبان در افغانستان داشتند؟ البته ميدانم كه آنزمان قصدتان نصيحت به ايشان بود كه دست از انجام اعمال شنيع مانند كشت و فروش مواد مخدر بردارند و درست همانطور كه ماءمورين محترم سيا در دره بقاع واقع در جنوب لبنان جهت تحصيل هزينه هاي تداركاتي گروههاي آنچناني، كشت ترياك را مشوق بودند تا هزينه اضافي بر گردن رژيمهاي وقت آمريكا تحميل نشود، و به لطف خدا هدايت گشتند البته قصد تو نيز هدايت گروههاي گمراه وضاله طالبان بود كه به هيچ صراطي مستقيم نگشتند و كردند كاري كه لكه ننگش بر دامان بشريت باقي ماند و خواهد ماند.
از آن گذشته پرسش ديگري را نيز با تو در ميان و بيش از اين مزاحمت نميشوم. بارها از خود پرسيدم كه اين رژيم دهشتناك از كجا آمد كه اينگونه طالبان وار سنگ اسلام را به سينه ميزند؟ با خود گفتم از كه بپرسم؟ از برژينسكي مبتكر آمريكايي كمر بند سبز براي جلوگيري نفوذ روسها به سمت جنوب؟ ديدم نه ، او ديگر در منطقه خاورميانه چندان هم خوشنام نمانده. بعد فكر كردم كه از فرمانده پدرتان در جنگ با صدام حسين همان صدامي كه مدتها از سازمانهاي جاسوسي آمريكا مواجب خود را دريافت ميكرد، خواهش ميكنم به اسناد و آرشيو سيا مراجعه نما تا صحت و سقم گفتار من برايت مشخص شود يعني ژنرال شوارتسكف پسر و ناجي كويت و فرزند ژنرال شوارتسكف پدر كه در زمان حكومت دولت قانوني دكتر مصدق از مهره هاي برجسته براي براندازي دكتر مصدق و برگرداندن شاه بود ، سئوال كنم ولي ديدم نه، بهتر است به خود مرجع مراجعه كنم و پاسخ خود را دريافت نمايم وبراي اين منظور روي به تو آوردم كه اميد است پرسشهاي مرا بي پاسخ نگذاري.
در خاتمه در گوش برايت ميگويم ، اگر باز هم مسئله نفت و ممانعت از دستيابي كشورهاي چين و شوروي و اتحاديه اروپا به آن ميباشد، كه اي بابا چندان نگران نباش چونكه مردم منطقه از ايشان نيز دل خوشي ندارند و حتي جسارتاْ بعضي گستاخي كرده و ميگويند سگ زرد برادر شغال است.
با آرزوي پيروزي بشر و بشريت.
دل نگران

نوشته: در ساعت: 2:45 pm در بخش: طنز

Comments Off on سخني با آقاي جرج دبليو  |           

Comments are closed.

اخبار و مطالب خواندنی