Sep 19 2006
حد و مرز مبارزه
پیامی را در وبلاگ حسین درخشان از شخصی بنام Sean در رابطه با مساله آقای رامین جهانبگلو خواندم که مرا مجبور به نوشتن این مطلب کرد. دلیل اینکه پاسخ را همانجا ننوشتم هم این بود که آقای درخشان عادت به مخدوش کردن پیامهای دیگران دارند.
این مطلب در تایید رفتار غیر انسانی رژیم نیست و همچنین در تایید یا تکذیب صحت گفتهها یا کردههای آقای جهانبگلو نیز نمیباشد زیرا بنده تا اکنون که این جملات را مینویسم مدرک یا دلیلی برای اتهامهای وارده از جانب رژیم به ایشان ندیدهام در نتیجه تا بدست آمدن چنین مدارکی جهانبگلو از نظر من یک انسان بی گناه است که به جرم روشن فکری و فعالیت فرهنگی به دام رژیم گرفتار آمده. یقینا اقرارهای جهانبگلو که زیر شکنجه بدست آمده نیز از هیچ ارزش قانونی برخوردار نیست.
در عوض این نوشته تنها به مساله حق مخالفت هر شهروندی با حکومت کشور خود و حد و مرز مشروع این مبارزه میپردازد.
استدلال و گفته Sean در نگاه اول درست و منطقی به نظر میرسد ولی اگر بخواهیم آنرا بشکافیم مشاهده میکنیم که استدلال چندان درستی نیست. اول نظر ایشان را که به انگلیسی است با هم میخوانیم و بعد میروم سراغ پاسخ خودم.
چکیده گفته ایشان این است که همکاری جهانبگلو با تشکیلاتی بوده که هدفش براندازی از طریق صلح آمیز است و در نتیجه چون ابزار براندازی این تشکیلات صلح آمیز است همکاری با چنین تشکیلاتی جاسوسی نیست.
نکته دیگر پیام ایشان به این مساله اشاره میکند که حق هر شهروند است که برای براندازی حکومتی که در راستای منافع ملت حرکت نمیکند فعالیت کند.
استدلال اول ایشان تا جایی که این همکاری مربوط میشود به مردم کشور خودی یقینا درست است ولی همین که این همکاری با دول بیگانه انجام شد، مطمئنا نامش جاسوسی است، حتی اگر ابزار و روشهای استفاده شده برای براندازی صلح آمیز باشد. فراموش نکنید که دول بیگانه منافع خود را پیگیری میکنند نه منافع ملت ایران را در نتیجه همکاری با این دول در پیشبرد منافع همان کشور بیگانه است و نه منافع ملت ایران و در چنین شرایطی عمل انجام شده یک عمل جاسوسی است نه مبارزه مشروع با رژیم. در همین جا توضیح بدهم که از نظر من کار فرهنگی نه جاسوسی است و نه به خودی خود براندازانه.
حالا که این استدلال را رد کردم باید همچنین بگویم که وقتی حکومتی به شهروندانش اجازه مخالفت صلح آمیز و مشروع را نمیدهد یقینا باعث خواهد شد که افرادی از جامعه را به راههای غیرقانونی و حتی غیر مشروع بکشاند و در نتیجه در وهله اول این خودِ رژیم است که گناه کار است.
مبارزینی که برای مبارزه، با حکومتهای بیگانه همکاری میکنند چه بخواهند چه نخواهند یا چه دانسته چه ندانسته بازیچه دست بیگانگان شدهاند. اینکه از اهرمهای موجود در میدان بینالمللی استفاده شود یک سر قضیه است ولی اینکه در استفاده از ابزار بینالمللی اگر لغزشی بوجود آید ممکن است فرد مبارز را به پرتگاهی غیر قابل بازگشت سوق دهد. پس باید در چنین مبارزاتی حداکثر دقت را انجام داد تا مبادا بجای زیر ابرو برداشتن ایران زد چشم آنرا هم کور کرد.
در همین رابطه وقتی که فشار حکومت بر شهروندان به شکل موجود در ایران در میآید، تنگناهایی که رژیم ایران برای ملت بوجود آورده باعث میشود که عدهای از نیروهایی که خواهان تاثیر بر روند جریان سیاسی جامعه هستند خواسته یا ناخواسته به دامان بیگانگان بیفتند، و راه مبارزه، آنها را به نوعی از مبارزه مشروع سوق دهد به مبارزه غیرقانونی و حتی نامشروع.
باید بخاطر داشت که گناه این یکی (حکومت)، باعث نمیشود که از گناه دیگری (مبارزین) چشم پوشی کرد.
یک توضیح: دو روز آینده به یک مسافرت کاری خواهم رفت و چنانچه نظرهای شما منعکس نشد تنها این بخاطر است که ممکن است دسترسی به اینترنت نداشته باشم.
1 پیام |
مدینه گفتیو کردی کبابم.راستی از گوگل شاهکار حاج هودر رو دیدم.شما هم ببین.شایدم قبلا دیده باشی
http://i.hoder.com/archives/2006/04/060403_015137.shtml